سلام دوستان گلــــمون
باعرض پوزش بالاخره موفق شدیم وبلاگ قبلیمون رو بازسازی کنیم و هکش رو برطرف کنیم
شما رو به خدا اینجا نظر نزارین...حیفم میاد حذفش کنم ولی شما اینجا دیگه نیاین این باشه برای زاپاس و مواقعی که مثل دفعه ی پیش بهمون حمله ی سایبری کردن!!!!
بخدا روم نمیشه بیام بگم درست شده و لینکمون رو عوض کنید خودتون به بزرگواری خودتون تغییرش بدین به همون آدرس قبلی...یاعلی
http://www.pesarane-bigonah.blogsky.com/
کـاغَـــ ـــذها
یکـ ـی یکـ ـی خیـس میـشَوند
ترسـی نـَ ـدارم،
حتـی
پُلـیس هَم بـو نَخـ ـواهَد بُرد
این بــــاران
از آسـ
ِـمانِ دیگریـست
...!
امشبـــ بــاز همـــ پُستچـــی پیـر محــله مـ ـا "نیــامد"
یـــا باید خــانـه امـــ را عَـوَض کنَمـــ ...
یـــا پُستچــــی را ...
تـــو کــــِ هــرروز بَرایمـ ـــ نـامــه می نویسی ...
"نـــــَه؟؟!"
لبخـــندَمـــ را بریـ ــ ــدم
قــاب گــرفتمــــ
بــ ــه صـورتـم آویختــم...
حــالا بـا خیــال راحــت
هــروقتـــ دلَمـــ گـــرفتـــ
"بُغـــض" مـیکنمــــ...
وقـﭞ خریدن لباسهـاﮮ زمستونـﮯ دقــﭞ کن
لباسهایـﮯ بخـــر بـــا جیبـــ هاﮮ بزرگــ
بـﮧ انــدازه ﮮِ دو تـــا دســـﭞ
خــدا را چــﮧ دیـــدﮮ !
شــایـد
همیــن
زمستـــان
عــــــــــاشق شــــــدﮮ...
چگونه دست دلم را بگیرم ودر کنار
دلتنگیهایم قدم بزنم
در این خیابان
که پر از چراغ و چشمک ماشینهاست...
نه آقایان:
مسیر من با شما یکی نیست
از سرعت خود نکاهید
تو همان مهربانی هستی؟!
یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم
می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید....
من هنـــوز روزها را می شــمارم !
و تـــو پیدا نمی شوی !
یا من بازی را بلــد نیستم !
یا تو جر زدی !
چه درد بـزرگیست
تلخ کردن زندگیمان
برای کسی که دور از ما
شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری می کند...
این روزهــا
در جــواب هرکه از حـــالم می پـــرسد
تا می گویم .... " خـــــــــوبـــــــــــم "
چشمانــــــــم
خـــــــیس می شـــــود
این روزها جور زمستان را من می کشم ..
نمی بارد من می بارم ..
“هواشناس من” نگاه ام کن ؛
بارش پراکنده با غبار محلی ام !
نمی دانم چه کسی نماز باران خوانده برایم .. ..
نمی دانم !
این شـــــــعرها را باید گذاشــت درِ کــــوزه
و آب شـــــان را خــــورد!
وقتی هنـــوزعرضــــه ندارند
تــــو را عــاشــــق کننــــد
تمـــــــــــام روز آیدیِ یاهویم روشن است
فقط برای تو!
...و تمام روز منتظرم کسی پیدا شود
حرفی...حدیثی!
زهرمار!هیچ هم خنده ندارد!
خُب من می خواهم فقط تو "پی ام" بدهی...
فقط تویی که عین خیالت هم نیست...
عیبی ندارد،
باز هم خودت را بزن به آن راه!
خودت را که به آن راه می زنی...
میخواهم تمام راه های دنیا خراب شود
فقط بماند همان یکی...
آبستن شده ام...از یادگاری های تو!
هر قدر بررسی میکنم...
اصلا انصاف نیست!
از خاطرات تو آبستن شود دخترانگی من
و از حضور تو به زنانگی برسد؛ جسم او...
نه...انصاف نیست!
موهایم را -همانطور که تو دوست داشتی-
بلند خواهم کرد.
آنقدر بلنــــــد که بالاخره دست های تو بهشان برسد!
تو فقط دستَت را دراز کن....
نه...دیگر کوتاهشان نمی کنم!
غرور من بود!
و حالا تکه هایش به پای خودت خواهد رفت!
و حتی اگر من نخواهم که اینگونه باشد
طبیعت روزگار اینچنین می خواهد...
کل دنیا را هم داشته باشی
باز هم دلت میخواهد،بعضی وقتها
فقط بعضی وقتها
اصلا
برای یک لحظه هم که شده
همه دنیا ی یک نفر باشی..........
و من ، افسوس که نمی دانستم......
نیا باران زمین جای
قشنگی نیست
من از جنس زمینم خوب میدانم ، که اینجا جمعه بازار است ..
و دیدم عشق را در بسته های زردو کوچک نسیه میدادند !!!
در اینجا قدر مردم را به جو انداره میگیرن
در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان دربه در اندازه میگیرن
نیا باران نیا
زمین جای قشنگی نیست
خسته ام فردا نگاهت را برایم پست کن
یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن
گوشم از آواز غمگین سکوت شب پر است
لطف کن لحن صدایت را برایم پست کن
تو مگیر این اشتباه را
لطف کن لطف حضورت را برایم پست
کن
نه باران بند می آمد ...!
گـ ـ ـاهــ ـی دسـ ـ ـت " خـ ــ ـودم " را مـ ـ ـی گـیـ ـرم ، مـی بـ ـرم هـ ـوا خـوری
" یـ ـ ـاد " تـ ـو هـ ـ ـم کـ ـه هـ ـمـه جـ ـ ـا بـ ـ ـا مـن اسـ ـت
" تنــ ـ ـهایــی " هـ ـم که پـ ـ ـا بـ ـه پـایـم مـ ـیدود ...
مـ ـیـبـیـ ـنـ ـی ؟
وقـ ـتـی که نـ ـیـسـ ـتــ ـی هـ ـم جـ ـمـ ـعـ مـان جـ ـمع اسـ ـت !!!
تو را چه به فرهاد؟
یک فرهاد است و یک بیستون عاشقی.
تو همین یک وجب دیوار فاصله را بردار…من باورت می کنم ...
به بهانه ی آنکه چشم هایم درد میکند میگریم اما هیچکسی نمیداند تمام اشک هایم از نبودنت است ....
کسی نمیداند آن گم شده ای که ازش دم میزنم تو فرشته ی سنگی هستی .
دلم به اندازه تمام آسمان های پاییزی که در تمام عمرم دیده ام گرفته است
آسمان چشمانم ابری است و سرمای نبودنت وجودم رو به لرزه در آورده ...
سلام بچه ها
واقعا روم سیاهه نمیدونم چی بگم
فکر نمی کردم این همه آدم بی جنبه وجود داشته باشه که بخاطر دوتا مقاله ی سیاسی میان هک میکنن
قول میدم دیگه سیاسی چیزی ننویسم
بچه ها بخدا شرمندم من ازین به بعد فقط عکس میزارم تو وبلاگ تا استفاده کنین
این اولیش باشه واسه معذرت خواهیم
سلام دوستان و بازدید کنندگان گرامی
باید ببخشید بابت مشکلی که برامون پیش اومد و صفحه ی قبلیمون پودر شد
مطالب پایین قسمتی از مطالب دوستان هست ک من تونستم بازیابی کنمشون و از بلاگ اسکای پس بگیرم
ان شاءالله تافردا دوباره نویسندگان وبلاگ بر میگردن وباز شروع میکنیم ب عاشقانه گفتن
لطفا اگه لینک شما اشتباه ثبت شده تذکر بدین اصلاح کنیم ...دوستتون داریم
و در آخر معذرت میخوام که واسه همه ی دوستان یک نظر یکسان ومشابه کپی پیست کردم چون هم باید میخوندم وبلاگشون رو ؛و هم بااین سرعت پایین این روزای اینترنت نمیشد واسه هر وبلاگ یک نظر مجزا بگذارم ان شاءالله سری بعد جبران میکنم
شــــاید یــــک روزی . . .
یــــک جــــــــایی . . .
بــــی تفــــاوت از کنــــار مــــن بگــــذری و بگــــویــــی: ایــــن
غــــریبه چــــقدر شــــبیه خاطــــراتم بــــود ...
تــــــــو که نیستی
غـمتــ
خــــاطراتتــ
تنهام نمیزاره
ببین هنوز هم وجودت کلی معرفت داره...